بایگانی ماهانه: جون 2009

علمای آن زمان و علمای این زمان

در پست قبلی فرمایشات آقای آملی را آوردم. اینجا تلگرافی از علمای نجف بعد از به توپ بسته شدن مجلس توسط محمد علی‌ میرزا را می‌‌آورم و نتیجه را وامیگذارم به خوانندگان:

«به عموم ملت حکم خدا را اعلام میداریم. الیوم همت در رفع این سفاک جبار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او از اعظم محرمات و بذل و جهد در استحکام و استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب امام زمان ارواحنا فداه و سر مویی مخالفت و مسامحه به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت صلوات الله و سلامه علیه است…»

این تلگراف را مرحوم آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی که از برجسته‌ترین فقهای شیعه در چند قرن اخیر محسوب میشوند مهر کرده‌اند. منبع: تاریخ مشروطیت، احمد کسروی

بیان دیدگاه

دسته Uncategorized

فرمایشات گهربار آیت الله جوادی آملی

بخشی از فرمایشات آقای آیت الله جوادی آملی را در اینجا میاورم. نمی‌‌دانم باید به این سخنان گهربار خندید یا گریست. حالا معلوم میشود چرا آقای احمدی‌نژاد قصه هاله نور را برای این عالم روحانی و متفکر بلیغ تعریف کرد. کبوتر با کبوتر باز با باز///کند همجنس با همجنس پرواز

در باره حمله چماق داران به کوی دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان بیگناه:

اين اصل اول كه سه مطلب را به همراه داشت. مطلب دوم،: اصل دوم آن است كه اين فرمايشات شما كه مربوط به رنج ديدن دانشجويان در خوابگاه است، ما شنيديم و كاملاً منتقل كرديم، كاملاً منتقل كرديم و آنها هم متوجه شدند، ولي ما بايد بدانيم كه وقتي كسي حرفي دارد، بيگانه در كار او دخالت نكند، اين فقط در بهشت است. در بهشت آدم يكسان و خالص است.اما اينجا همان‌هايي كه بيگانه بودند، هيچ مسلماني، هيچ نه طرفدار اين آقا، نه طرفدار آن آقا، هرگز حاضر نيست كه خانه كسي را آسيب برساند، كسي را بسوزاند، مال كسي را بسوزاند، ماشين كسي را بسوزاند. اين حتماً بيگانه است. ما بخواهيم يك جايي داشته باشيم، حرفي داشته باشيم كه اينها نباشند، اين كار بسيار خوب است، ولي اينها خواه و ناخواه خودشان را در اين جمع داخل مي‌كنند.

در باب تقللبات انتخاباتی که حتی شورای نگهبان هم به آن اعتراف کرد:


اگر خدايي ناكرده ما گرفتار اختلاف سوم باشيم، اين با ديدار رهبري حل نمي‌شود. اين فقط سجده مي‌خواهد و ناله مي‌خواهد و دستگاه خدا مي‌خواهد و توبه و انابه مي‌خواهد و اين بزرگوار كار خودش را كرده. يعني ايشان(رهبر معظم انقلاب)، كاملاً فرمايشات آن آقايان را شنيد، اعضاي ستاد محترم آقاي موسوي، آن آقايان بزرگواران ديگر، اين چهار نامزد محترم، فرمايشات آنها را شنيد، بعد سخنراني كردند. ديگر از اين دوستانه‌تر،‌ مهربانه‌تر، چون شخص اول مملكت مي‌بينيد تمام فرمايشات آقايان را شنيد.اين ديگر برادري معنايش همين است ديگر. دستور أكيد هم به شوراي نگهبان داده كه شوراي نگهبان حرف‌هاي آنها را گوش بدهد، ولي يك پرانتزي ما اينجا بايد باز بكنيم و آن اين است كه نه ما علم غيب داريم، نه خيلي‌ها. با گلايه و شواهد، اگر خود شما هم به جاي شوراي نگهبان بوديد، چي‌كار مي‌كرديد؟ شما مي‌فرماييد كه مثلاً فلان آقايي در فلان صندوق اختلاف شده، بسيار خب شده، مدركي داريد؟ نه! آن كسي كه علم غيب دارد، اين را عزيزان من، خواهران من،‌مادران من، خوب گوش بدهيد.

اراجیف متفرقه:

من چند سال قبل كه در مكه آن حادثه پيش آمده بود، يك برادر افغاني، اينها آن وقتي كه سياستمدار درمي‌آيند، آدم‌هاي باهوشي هم هستند، منتهي متأسفانه در اثر فلاكت‌هاي سياسي الان به اين روز درآمدند. يك روز مستحضر هستيد، همين افاغنه آمدند ايران را گرفتند ديگر.


اينها آن صورت‌هايشان را مي‌بينيد، اينها نژاد همان مغول و تاتار و اينها هستند. آن بزرگوار كه بعد هم آمد در ايران تشكر كرد از ما اين گفته كه من بايد افغانستان را معرفي بكنم، براي اين‌كه افغانستان نه نفت دارد، نه گاز دارد، نه امامزاده دارد، نه عتبات دارد، نه مكه كعبه دارد، هيچي ندارد. شما افغانستان را نمي‌شناسيد. يك مدعي درباره افغانستان بحث كرد، بعد گفت كويت چه كاره است؟ كويت را يك جك سياسي زدند. اين ماشين وقتي كه چرخش آسيب‌ مي‌بيند، يك جكي مي‌زنند كه بيايد بالا، گفت كويت قابل ذكر نبود، اين را جك سياسي زدند، بالا آوردند كه در برابر ايران بايستد و عليه ايران مثلاً پايگاه درست كنند آنجا.

منبع: http://www.sanyehnews.com/sanyeh/website/index.php?option=com_content&task=view&id=7990&Itemid=9


بیان دیدگاه

دسته Uncategorized

شعری از شفیعی کدکنی

شعری از شفیعی کدکنی که زبان حال ایران امروز است:

تبارنامه خونین این قبیله کجاست

که بر کرانه شهیدی دیگر بیفزایند؟

کسی‌ به کاهن این معبد شگفت نگفت:

بخور آتش و قربانیان پی در پی

هنوز خشم خدای را فرو نیاورده ست؟

بیان دیدگاه

دسته Uncategorized

دو گام به جلو، یک گام به عقب؟

من اگر چه با لنین میانه‌ای ندارم، اما این عبارت معروفش را در باره جنبش‌های انقلابی قبول دارم. جنبش مردم ایران در روز‌های اخیر چندین قدم به جلو برداشته. چند روز آینده احتمالا شاهد قدمی به عقب خواهیم بود. حکومت با ترور وحشیانه و استقرار هزاران مزدور چند صباحی را ممکن است در یک آرامش نسبی‌ سپری کند. اما عمله ظلم خوب میدانند که اگر در برخوردی اینجا و آنجا پیروز میشوند، جنگ را باخته اند. چرا؟ به سه دلیل عمده:

۱) با حضور وسیع مردم در خیابانهای تهران در روز شنبه، معلوم شد که فرمان‌های رهبری را جمع عظیمی‌ از ایرانیان به پشیزی نمیخرند. شنبه آبی‌ برزمین ریخته شد که نمی‌توان آنرا به کوزه بازگردند، و آبرویی رفت که که نه با التماس و نه با توپ و تشر نمی‌شود آنرا باز آورد. همه میدانند آقای خامنه‌ای مجتهد هم نیست چه برسد به اینکه اعلم باشد، اما به استثنا چند نفری مثل آقای منتظری، سایرین چشم بر این واقعیت میبستند. روز شنبه مردم علنا اعلام کردند که امپراطور برهنه است. هم مردم و هم حکومت حالا میدانند که بقای حکومت تنها از طریق اعمال زور و فشار، ترور، بازداشت، شکنجه، کشتن مخالفان، و استقرار نیروهای سرکوبگر ممکن است. شنبه گذشته حکومت را با بزرگترین بحران مشروعیت خود در سی‌ سال اخیر مواجه نمود.

۲) با گذشت زمان نیروهای ارزشی رژیم دچار ریزش خواهند شد. اینها افرادی هستند که از حکومت نه به خاطر دریافت پول و مقام بلکه به لحاظ باورها و اعتقادات خویش حمایت میکنند. این جالب بود که رژیم هفته قبل ناچار شد دست به دامن نیروهای سازمان یافته بسیج شود، و حتی سپاه را هم به میدان بیاورد. وقتی امت همیشه در صحنه، بسیج بیست میلیونی، و نیروی انتظامی نتوانستند جلو «خس و خاشاک» را بگیرند، اجبارا سپاه را هم آوردند. اگر حکومت از حمایت مردم برخوردار بود لزومی نداشت عمله ظلم مسلح خود را به میدان بفرستد.

۳) هفته‌ای که در ایران گذشت، هزینه جهانی‌ حکومت را به شدت افزایش داد. برای ماه‌ها و شاید سالها مردم در اروپا و آمریکا، تصویر فرزندان شهید ملت ایران را در یاد خواهند داشت. حتی اگر دول غربی تلاش کنند روابط با این حکومت را به حال عادی برگردانند، مردم این کشورها حمام خونی را که حکومت ایران براه انداخت از یاد نخواهند برد. دوست دارم ببینم آیا آقای احمدی نژاد بازهم میتواند به دانشگاه کلمبیا برود و همان شکرهای چند سال قبل را بخورد؟

شاید تظاهرات در ایران کاهش یابند. شاید حتی حکومت صدای الله اکبر شبانگاه را خاموش کند، اما حاکمان غاصب میدانند که پلهای بازگشت به قبل از ۲۲ خرداد ویران شده‌اند. حرکتهای تحول خواه عمیق به رودخانه‌هایی‌ میمانند پر پیچ و خم. انانکه خیال میکنند میتوان این رودهای خروشان را با گلوله و داغ و درفش بست تنها نادانی‌ خود را به نمایش میگذارند.

بیان دیدگاه

دسته Uncategorized

اسلام مولوی و اسلام اموی

تذکره نویس معروف افلاکی، از داستانی‌ حکایت می‌کند بسیار جالب. مطابق روایت وی، روزی مولوی به جمعی برمیخورد که قصد قصاص جوانی‌ مسیحی‌ را داشتند که متهم به قتل بود. مولانا وساطت می‌کند و جوان از مرگ نجات میابد. پس از این واقعه، جوان مسلمان شده به مردی زاهد و یکی‌ از مریدان پایدار مولانا تبدیل میشود. از سوی دیگر به لطف حکومت در ایران، که حتی نوجوانان را هم مثل آب خوردن قصاص می‌کند، مسلمانان از چپ و راست مسیحی‌ و زردشتی میشوند. به قول خود حضرات بعد از سی‌ سال حکومت اسلامی صد جور گشت و نیروی مختلف باید هرروز پوست جوانها را بکنند تا آنها را در «راه راست» نگاه دارند. این است تفاوت «ماه من با ماه گردون.»

بیان دیدگاه

دسته Uncategorized

سرزمین من

من شاعر نیستم ولی‌ این دو سه روزه هیچ دستم به نوشتن نثر نمی‌رود. این شعر را دیروز بیاد ایران گفتم. از این به بعد اگر بازهم شعری بگویم، به نام «م. جویا» خواهد بود. یادتان باشد که به قول صادق هدایت من آنچه اینجا مینویسم «برای سایه ام» است. پس تنگ آمدن قافیه را به بزرگی‌ خود ببخشید.

امروز حدیث خون و صداست سرزمین من
امروز همه نور خداست سرزمین من
هزار هزار چشمه جوشیده از کویر
امروز باغ کوثر و طوبی‌ ست سرزمین من
باد صبا رساند خبر به قدسیان
که امروز جوهر عشق و وفاست سرزمین من
با دیو جهل و جفا گو که کامت تلخ
زانرو که شهد مصفاست سرزمین من
دانی ز چه امروز شحنه خونخوار شده
داند که خانه شیر خداست سرزمین من
چو سامری به مصاف آیدت چه باک
هر گوشه بنگری سایه موساست سرزمین من
به کرکسان سیه دل بگو هیهات
که امروز آشیانه عنقاست سرزمین من

م. جویا

بیان دیدگاه

دسته Uncategorized

هرکه خورد خون خلق زشت و سیه دل شود

neda

شرح دهم من که شب از چه سیه دل بود

هرکه خورد خون خلق زشت و سیه دل شود

مولوی

Kalameh 1

بیان دیدگاه

دسته Uncategorized

شعری از سیمین بهبهانی

گر شعله های خشم وطن / زين بيشتر بلند شود
ترسم به روی سنگ لحد / نامت عجين به گند شود

پر گوی و ياوه ساز شدی، / بی حد زبان دراز شدی
ابرام ژاژخايی ی تو / اسباب ريشخند شود

هرجا دروغ يافته ای / درهم چو رشته بافته ای
ترسم که آنچه تافته ای / بر گردنت کمند شود

باد غرور در سر تو، / کور است چشم باور تو
پيلی که اوفتد به زمين / حاشا دگر بلند شود

بر سر کله گشاد منه، / خاک مرا به باد مده
ابر عبوس اوج – طلب / پابوس آبکند شود

بس کن خروش و همهمه را، / در خاک و خون مکش همه را
کاری مکن که خلق خدا / گريان و سوگمند شود

نفرين من مباد تو را / زان رو که در مقام رضا
دشمن چو دردمند شود، / خاطر مرا نژند شود

خواهی گر آتشم بزنی / يا قصد سنگسار کنی
کبريت و سنگ در کف تو / خاموش و بی گزند شود

سيمين بهبهانی
۲۵ خرداد ۱٣٨٨

بیان دیدگاه

دسته Uncategorized

من دل نگران فردا

بعضی‌‌ها میخواهند جنبش اخیر را به آغاز انقلاب ۵۷ تشبیه کنند. این جنبش بیشتر به جنبش تنباکو، انقلاب مشروطیت یا نهضت ملی‌ شدن نفت میماند تا به انقلاب ۵۷. رهبری جنبش با افرادی است که در حرف و عمل ثابت کرده‌اند به حکومت وفادارند. همان طور که مصدق به مشروطه و قانون اساسی‌ آن وفادار بود و حاضر نمی‌شد تغییر به جمهوری را بپذیرد، آقایان موسوی و کروبی هم به جمهوری اسلامی وفادارند و حاضر نیستند به سمت حکومتی متفاوت حرکت کنند. البته اگر این جنبش به نتیجه برسد پاره‌ای تغییرات را در نهادهای رژیم میتوان انتظار داشت. اما اگر جنبش سرکوب شود، جنبش بعدی رهبرانی متفاوت خواهد داشت که تعلق خاطری به جمهوری اسلامی ندارند. آنان با شعار‌هایی‌ خواهند آمد که در چهارچوب این حکومت تحقق نخواهند پذیرفت. از سوئ دیگر هرچه جنبش طولانیتر شود شعار‌های آن رادیکال تر خواهند شد. این پدیده را در جنبش تنباکو، انقلاب مشروطه، و نهضت ملی‌ شدن نفت هم می‌توان دید. بر همین اساس من تصور میکنم که حکومت تصمیم خود را در همین چند روز آینده خواهد گرفت. من دل نگران فردا (جمعه) هستم، چرا که اگر سرکوب در دستور کار باشد، پایه آنرا احتمالا فردا خواهند ریخت.

بیان دیدگاه

دسته Uncategorized

سرکوب گسترده و حمله خارجی‌

سرکوبی گسترده مردم عملی‌ است که میتواند در روز‌های آینده جامه عمل پوشد. تاریخ را نباید از خاطر برد. اما چنان سرکوبی میتواند خطر حمله خارجی‌ به ایران را به شدت افزایش دهد. حکومت در ایران خود را به بحران مشروعیت مبتلا ساخته. در نتیجه سرکوب گسترده این بحران به سرعت افزایش میابد، و این چراغ سبزی خواهد بود به قدرت‌های خارجی‌ برای حمله به ایران.

بیان دیدگاه

دسته Uncategorized