آقای سید ابراهیم نبوی که علاقه غریبی دارند تخصص خود را در صد رشته مختلف به نمایش بگذارند، این روز ها به روانشناسی اجتماعی تمایل پیدا کرده اند و در جرس مقاله ای منتشر نموده اند با عنوان «قانون گریزی و توهم توطئه.» خلاصه فرمایش ایشان این است که:
۱) ایرانیان بر این باورند که «هر اتفاقی بیافتد، قطعا توطئه ای در کار است.» ایشان چند مثال در این رابطه میزنند از جمله اینکه ما «عقب نشینی آیت الله خامنه ای در مقابل خاتمی…را توطئه حکومت قلمداد کرده ایم.»
الف) دلیل نوشتن این مقاله چیست؟ اگر بگوییم آقای نبوی خواسته بیان حقیقت کند، ساده نگاری کرده ایم. چرا؟ اولا به این علت که این «لطیفه» دایی جان ناپلئونی لطافت خود را سال هاست از دست داده و کهنه شده. ثانیا، به آن جهت که اعتقاد به توطئه فقط در میان ایرانیان رایج نیست. در آمریکا بسیاری ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم، قتل کندی، و حتی بحران اقتصادی حاضر را ناشی از توطئه میدانند. این مثال را از آن جهت آوردم که آقای نبوی در جای دیگری از این مقاله اشاره ای به جامعه آمریکا دارد. اما اینکه بگوییم در سیاست توطئه در کار نیست البته ساده لوحی است. در طول تاریخ میدان سیاست یکی از فعال ترین مراکز توطئه بوده. سیاست یعنی کنترل قدرت و انسانها بطور کلی برای کسب قدرت توطئه میکنند. این واقعیتی ساده و عینی است. اما کسانی که میگویند توطئه ای در کار نیست، در مواردی مقصودشان تخطئه هشدار کسانی است که میکوشند مردم را از وقوع توطئه آگاه کنند. در همین جمهوری اسلامی توطئه های بسیاری شده، از جمله در انتخابات خرداد ۸۸. اتفاقا بعید نیست که خود آقای نبوی هم در برخی از این توطئه ها دست داشته. آقای نبوی میگوید اگر کسی هشدار داد که تشنگان و شیفتگان قدرت در پس پرده برای دست یافتن به اهداف خود مشغول آماده کردن یک بازی تازه اند، و برای این هشدار خود دلایلی می آورد، هشدار وی را به حساب «توهم توطئه» بگذارید و نشنیده بگیرید. حال آنکه سیاست و توطئه در طول تاریخ و در تمام دنیا به هم در آمیخته اند. همین الان اعوان ولی فقیه و برخی «اصلاح طلبان» وحشت زاده مشغول توطئه برای حفظ و کسب قدرت هستند و حضرت عالی هم یکی از همین افرادید.
ب) آقای نبوی مچ خودش را با آن شاهد آخر باز میکند «عقب نشینی آیت الله خامنه ای در مقابل خاتمی…» من نمیدانم ایشان از کدام عقب نشینی صحبت میکند: شاید مقصودشان عقب نشینی خامنه ای در توقیف فله ای جراید در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی است. یا شاید عقب نشینی خامنه ای بر سر قتل های زنجیره ای و محاکمه مسببان اصلی آن را اشاره میکنند. نکند مقصودشان عقب نشینی بر سر حمله به کوی دانشگاه یا ۱۸ تیر است که خامنه ای اجازه مجازات مسببین آن حوادث را داد و دانشجویان بیگناهی نظیر احمد باطبی و منوچهر محمدی آزاد شدند؟ نه، گویا نظرشان بر عقب نشینی خامنه ای بر سر بازداشت و محاکمه عبدلله نوریست. در رد صلاحیت کاندیدا های مجلس هفتم هم که خامنه ای عقب نشینی کرد. قتل خانم زهرا کاظمی هم که در پی آن قاضی مرتضوی از کار بر کنار شد نمونه دیگریست. بله عقب نشینی خامنه ای بر سر دو لایحه کذایی آقای خاتمی را هم از یاد نبریم. همگان میدانند که حرفه اصلی آقای نبوی طنازی است و البته «عقب نشینی آیت الله خامنه ای در مقابل خاتمی…» طنز بدی نیست.
۲) آقای نبوی میگوید: «ما از قانون متنفریم، حتی همان قانونی که خودمان می نویسیم.» آقای نبوی قانون اساسی جمهوری اسلامی را از جمله قوانینی معرفی کرده اند که ما «خودمان نوشتیم.» البته مقصود از «ما،» همان «ما خودی هاست.» سال ۵۸ یک ملت به لحاظ سیاسی بی سواد که عکس امام را در ماه میدید به امر امام به ماه رفته به یک مجلس شله قلمکار به اسم مجلس خبرگان رای داد تا یک قانون اساسی که در آن ولی فقیه همه کاره بود را سر هم کند. چند سال بعد ولی فقیه را هم کردند ولی مطلقه فقیه. آقا جان کسی که از این قانون اساسی دفاع میکند یا احمق است یا شیاد.
آقای نبوی میگوید مردم آمریکا به قانون اساسی خود احترام میگذارند. خوب حق دارند قانون آن ها را امثال جیمزمدیسن ها نوشته اند و قانون ما را یک مشت آخوند متحجر نظیر مشکینی و یزدی. هر گردی گردو نیست. مقایسه قانون اساسی آمریکا و قانون اساسی ولی مطلقه فقیه مقایسه شاهراه های آمریکاست با جاده های ایران.
میفرمایید «چرا همه تلاش می کنند قانون را بیشتر و بهتر اجرا کنند و ما تلاش می کنیم قانون را تغییر دهیم.» برای تائید اینکه مردم کشور های دیگر نمیخواهند قوانینشان را تغییر دهند هم مردم عربستان و امارات را مثال میزنید (آفتاب آمد دلیل آفتاب!). اولا خیلی های دیگر هم خواسته اند و میخواهند قوانین کشور خود را تغییر دهند. دو سوم خاور میانه به دنبال تغییر قانون هستند (و شما چسبیده اید به عربستان و امارات). فرانسه در دوران مدرن تاریخ خود پنج جمهوری به خود دیده. من نمیدانم در محل اقامت ایشان برای حرف مفت مالیاتی دارند یا نه. اگر دارند آقای نبوی بهتر است بر تعداد مقالاتشان برای جرس بیافزایند.
آقای نبوی میفرمایند: » بسیاری از کسانی که قانون اساسی موجود را مانع همه چیز می دانند، حتی یک بار هم آن را نخوانده اند.» شما که آن را خوانده اید بفرمایید با وجود اصل ۱۱۰ چرا باید یک آدمی که احمق یا شیاد نیست تغییر این قانون را نخواهد.
دست آخر حضرت ایشان که از ایرانیان خارجه نشین دل خونی دارند چرا که برای اوامرشان (از جمله استقبال از انتخابات) تره خورد نمیکنند میفرمایند: «ایرانیان تنها مردمی هستند که همیشه با قانون پناهندگی مشکل دارند، اکثر ایرانیان با قوانین ویزای جهان مشکل دارند… تقریبا ایرانیان با قوانین سایر کشورها هم مشکل دارند. تمام هوش و ذکاوت مان که نمی دانم تا چه حد در موردش اغراق شده، به خرج می دهیم تا یک قانون را نقض کنیم.» بی اساس بودن این بخش از نوشته ایشان برای هر ایرانی شریفی که از بد حادثه در کشوری پناهنده شده کاملا روشن است. بله جناب نبوی، زندان های آمریکا و انگلیس و فرانسه و…پر است از زندانی های ایرانی. در هیچ کجای دنیا مهاجرین ایرانی نه آبرویی دارند و نه اعتباری.