بایگانی ماهانه: دسامبر 2009
دسامبر 31, 2009 · 11:43 ق.ظ.
بعضی دیکتاتورها آنقدر احمق هستند که حتی از تاریخی که خود شاهد آن بوده اند درس نمیگیرند. نمونه اش همین دیکتاتور خودمان امام جائر. سال ۱۳۵۷ حکومت شاه تانک و ماشین زرهی به شهرها آورد و در خیابانها پارک کرد، از جمله یک تانک هم روبروی دبیرستان ما پارک کردند. چهار بار هم تانک بیچاره را روشن و خاموش کردند و در خیابان بالا و پایین راندند. آخرش چه؟ هیچ! جنبش مردمی را تا آن حد که میشود سرکوب کرد پیاده نظام سپاه جور سرکوب میکند، نه ادوات زرهی. از تانک و ماشین زرهی کسانی میترسند که آنها را فقط در فیلمها دیده اند. بچههای ما (از یک جهت متاسفانه و از یک جهت خوشبختانه) زیر لوله تانکهای شاه و بعثیهای متجاوز بزرگ شده، و هر کسی که هر جنبش مردمی معاصر را بشناسد میداند که تانک و زرهی هیچ ارزشی در مقابله با مردم ندارند.
اما رژیم گلههای نیروی زمینی خود را هم در مراکز شهرها مستقر کرده. این اراذل ثابت کرده اند که در زدن و کشتن روی نمادهای تاریخی خود شمر و پینوشه را سفید میکنند. راه برخورد با این گلههای گرگ فرسوده کردن آن هاست. تظاهرات کوچکتر محلی که با ورود نیروهای سپاه ظلم متفرق میشوند، شعار نویسی، الله و اکبر شبانه، و تردد بدون شعار در مراکزی که این مزدوران مستقر هستند آنها را خسته و فرسوده خواهد کرد. وقتی اینها را مجبور کنیم که صبح تا شب با دلهره به تردد ما و شعارهایمان روی دیوار نگاه کنند و شب تا صبح در کوچه و خیابان بدنبال تظاهر کنندگان محلی بدوند، خسته و فرسوده میشوند و از پای در خواهند آمد. مهّم این است که آرامشان نگذاریم. باید هر لحظه در دلهره باشند، و هر دقیقه از خود بپرسند آیا با این شرایط حکومت ظلم شانسی برای بقا دارد؟ باید تردید و خستگی را چنان بر تن و روحشان حاکم کنیم که رفته رفته سربازان این ارتش جور از آن در ظاهر و باطن جدا شوند. بعد از آن سرداران جنایت هم پای به گریز خواهند گذاشت.
دسته Uncategorized
برچسبخورده با تانک
دسامبر 30, 2009 · 9:14 ب.ظ.
همه کسانی که مرا میشناسند میدانند که مبارزه بی خشونت را هم استراتژی میدانم و هم تاکتیک. بارها هم گفتهام که به نظر من خشونت برای جنبش سبز سم مهلک است. این روزها هم کلی فحش شنیدهام که چرا مخالف ضرب و شتم نیروی انتظامی بوده ام. هیچ ایرادی هم ندارد، خدا پدر فحش دهنده را بیامرزد. اما امروز شنیدم که رژیم میخواهد از تروریستهای حماس و حزب الله برای سرکوب مردم استفاده کند. البته این را در حد شایعه در گذشته هم شنیده بودم، ولی گویا این بار قضیه جدی است. جای تعجبی هم ندارد. نفسهای رژیم ولایت ظلم به شماره افتاده و ریزه خواران سفره امام جائر نگرانند که ادرارشان قطع شود. اما این هشداری است به تروریستهای لبنانی و فلسطینی. اگر به میهن ما بیایید تا مردم شریف ما را ترور کنید حساب شما از حساب نیروی انتظامی جداست. شما اشغالگر محسوب خواهید شد و دیدید که ما با اشغالگران عراقی چه کردیم. همین نیروی انتظامی که امروز ما را میزند هم شما مزدورهای اشغالگر را تحمل نخواهد کرد.
دسامبر 30, 2009 · 12:56 ق.ظ.
سخت ترین روزهای جنبش سبز احتمالا همین چند روز آینده خواهند بود. همه میدانیم که در این چند روز خیلی اتفاقها میتوانند بیفتند. تعداد بیشتری را ممکن است بازداشت کنند، از جمله آقای مهندس موسوی و آقای کروبی را. به مردم حتی با سبعیتی بیش از روز عاشورا حمله خواهند کرد. در به در به دنبال فعالین خواهند بود تا آنان را به اسارت ببرند. از این حکومت هر جنایتی بر می آید. مهم این است که ما خود را نبازیم و در صحنه باقی بمانیم. در صحنه باقی ماندن این نیست که فقط در تظاهرات گسترده شرکت کنیم. اگر تظاهرات گسترده ممکن نشود و حتی تظاهرات کوچکتر محلی هم دشوار باشد، باید از هر راه ممکن صدای جنبش را زنده نگاه داریم. یک الله و اکبر در قلب خاموش شب، یک شعار مرگ بر دیکتاتور با رنگ سبز، دقت در تحریم کامل آنچه توسط حامیان کودتا تولید میشود و به فروش میرسد،اعتصاب ، کم کاری، خبر رسانی، کمک به خانواده زندانیان سیاسی، نوشتن روی اسکناس، شناسایی مزدوران، و…ما را در صحنه نگاه خواهند داشت و سپاه ظلم را عاجز میکنند. این ها میخواهند با خشونت و توطئه صدای ما را خاموش کنند. وقتی به هر طریق ممکن صدای نهضت سبز را زنده نگاه میداریم پایه های موریانه خورده این دستگاه ظلم و جور را می لرزانیم. شکی نیست که آزادی خواهان بر دیکتاتوری پیروز میشوند، حتی اگر دیکتاتور روی یزید را سفید کرده باشد. اگر در چند روز دشوار آینده مقاوم، فعال و هوشیار بمانیم رژیم را به عقب نشینی وا خواهیم داشت و خیلی زودتر از آنچه تصور میکنیم به پیروزی خواهیم رسید.
دسامبر 28, 2009 · 4:04 ب.ظ.
من مخلص این جنبش سبز و تمام هموطنان آزاده و شریفی که با جان و خون خود این جنبش را سر پا نگاه داشته اند هستم. این مردم افتخار تاریخ ایرانند، و از این نهضت سالهای سال به عنوان نقطه عطف تاریخ ایران یاد خواهند کرد. به خاطر این همه رشادت و جانبازی جوان و پیر این مرز و بوم، به خاطر زن و مردی که در کهریزک شکنجه شده، به خاطر شهدای لاله گون این حرکت همه ما که هنوز زنده ایم و به بند اسارت امام جائر نیفتاده ایم وظیفه سنگینی به دوش داریم. شهدا برای چه شهید شدند؟ برای آزادی و حقوق انسانی مردم ایران. اسرا چرا در شکنجه گاه های رژیم هستند؟ به خاطر رفاه و سربلندی مردم ایران. پیر و جوانی که جان بر کف با سپاه ظالمین رو در رو میشود چه میخواهد؟ زندگی شرافتمندانه برای ایرانی. بنده امیدوارم که ما هیچ گاه فراموش نکنیم این قیام خجسته و قهرمانانه برای چه صورت گرفته.
بعضی ها خیال میکنند چون ما شش ماه است به رژیم سیلی میزنیم، دژخیمان از پای درآمده اند. ای کاش این چنین بود. والی امام جائر و سپاه ظالم هنوز از پای نیفتاده اند. این داستانهای مربوط به فرار خامنه ای آرزوهای بچه گانه یا شایعات توطئه آمیزند. ساده دل نباشیم و به خواب خرگوشی فرو نرویم. اگر خیال میکنیم که در تهران امام جائر ۱۰- ۱۵ هزار نوکر ندارد، سخت در اشتباهیم. البته در مقابل در تهران چند میلیون مبارز سبز هم هستند. خیلی از مامورین هم احتمالا از شلیک به سوی هموطنان بیگناه خود سرباز خواهند زد. ولی همان ماموری که از گشودن آتش بر راه پیمای سبز بی سلاح سر باز میزند، اگر بداند که جانش در خطر است از کشتن مردم ابا نمیکند. ما باید راهی پیدا کنیم که آن ۱۰-۱۵ هزار نوکر خامنه ای را به انزوا بکشانیم و زمین گیر کنیم، نه اینکه با توسل به خشونت علیه مامور نیروی انتظامی که ممکن است فردا به ما بپیوندد و از ما در برابر فدایی امام جائر محافظت کند او را واداریم که از ترس کشته یا مجروح شدن به دشمن ما بپیوندد. گاندی حرف زیبایی میزند. میگوید شجاعت واقعی در عدم خشونت است، و عدم خشونت آنگاه معنی دارد که ما بتوانیم خشونت به خرج بدهیم ولی تصمیم بگیریم از خشونت احتراز ورزیم. امروز، اگر خشونت را انتخاب کنیم حتی ممکن است رژیم را از پای درآوریم ولی ممکن نیست که به آزادی و حقوق انسانی و حاکمیت مردمی دست بیابیم. به نمونه های تاریخی توجه کنید. حکومت ها را میشود با انقلابات قهر آمیز سرنگون کرد، اما آزادی و حقوق بشر را نمیتوان با خشونت در کشوری مستقر ساخت.
دسامبر 28, 2009 · 12:40 ق.ظ.
اگر ضرب و جرح، شکنجه و قتل، زندان و تبعید در متوقف کردن جنبش های آزادی خواهی اثری داشتند امروز تمام دنیا زیر نگین دیکتاتورها بود. برعکس، هیتلر ها و استالینها و خمر سرخ ها و چاوشسکو ها و پینوشه ها مثل آدم برفی زیر آفتاب جانبخش نهضت های آزادی خواهی ذوب میشوند، و دیکتاتوری ها مثل ستون های موریانه خورده می افتند. در ایران هم دیکتاتور محکوم به رفتن است. خودش هم این را میداند. عاشورا ی امسال چنان پشت اصحاب ظلم را لرزاند که حتی دیگر با سیلی هم نمیتوانند صورت خود را سرخ نگاه دارند. بسیجی! لباس شخصی! پاسدار! واقعا فکر میکنی میشود روز عاشورا در مملکت شیعه خون مردم را ریخت و بر سر کار باقی ماند؟ مگر پیغمبر نگفت مملکت با کفر میماند و با ظلم نمیماند؟ از این ظلم بالاتر که به یک عده مردم عزادار که تنها سلاحشان فریاد حق طلبی بود حمله کردید، کشتید، زدید و اسیر گرفتید؟ یزید به زنان اهل بیت امام حسین رحم کرد، شما به زن و دختر مردم رحم نکردید. شمر به امام زین العابدین رحم کرد چرا که بیمار بود، شما به مجروحین عاشورای ایران رحم نمیکنید و آنها را از بیمارستان می ربایید. اگر اعتقادی دارید از روز جزا بترسید. اگر اعتقادی نداردد و به خاطر زر در لشگر زور گرد آمده اید یک لحظه فکر کنید: آیا واقعا باور دارید که این حکومت بعد از جنایات عاشورا توان ماندن دارد؟ به خاطر خودتان هم که شده از سپاه امام جائر جدا شوید. سران شما به سوریه و روسیه و سودان فرار خواهند کرد. شما کجا دارید که بروید؟ بروید فیلم ساواکی های دستگیر شده بعد از انقلاب ۵۷ را نگاه کنید. نمیبینید عاقبت خود را؟ چه بزنید و چه نزنید، چه بکشید و چه نکشید، چه شکنجه بکنید و چه شکنجه نکنید این جنبش پیروز خواهد شد. دو دقیقه به فیلمهای تضاهرات روز عاشورا نگاه کنید. آیا میتوانید آب ریخته را به کوزه باز گردانید؟ پس به خاطر خودتان هم که شده، و تا دیرنشده، از این راه که به چاهی بس عمیق می انجامد باز گردید. چاره دیگری ندارید: یا از امام جائر جدا شوید، و یا در روز پیروزی محتوم ملت سرافکنده و در زنجیر بر اشتباه خود تاسف بخورید.
دسامبر 27, 2009 · 6:49 ب.ظ.
هوشیار باشیم!
دیکتاتوری رو به زوال که در مقابله با مردم قهرمان ایران در روز عاشورا به زانو در آمد در پی آنست که هم بر خشونت بیافزاید و هم بر حیله گری. از جمله ممکن است بخواهند مامورین نیروی انتظامی را مضرب و حتی خدای ناکرده مقتول نموده از آن فیلم بگیرند و گناه را به گردان آزادی خواهان سبز بیاندازند. با این کار میخواهند نیروهای سرکوبگر که روحیه خود را باخته اند را توجیه کنند تا به روی مردم بیگناه آتش بگشایند. هرکس که به ضرب و شتم به پردازد (فرقی نمیکند مضروب کیست) از جنبش سبز نیست. ما لباس شخصی و بسیجی نیستیم که از مضروب کردن و کشتن لذت ببریم. فکر نکنید اینرا کسی میگوید که از این ها کتک نخورده. خدا شاهد است من هم کتک و زنجیر خورده ام هم چاقو. ولی حاضرم هزار بار دیگر کتک بخورم ولی دست روی این بیشرفها بلند نکنم، چرا که تنها راه آزادی ایران دوری ما از خشونت است، بخصوص امروز که دشمن نقشه کشیده. به هوش باشیم.
دسامبر 26, 2009 · 6:49 ب.ظ.
۱) روز تاسوعا تروریستهای القاعده به عزادارانی که راهی کربلا بودند با بمب حمله کردند. در ایران هم تروریستهای لباس شخصی، بسیجی، و سپاهی به عزا داران با چوب و چاقو و گلوله حمله کردند. تروریست یعنی کسی که میخواهد اراده خود که برخلاف میل اعضای یک جامعه ای است را با استفاده از خشونت و جنایات بر آن جامعه تحمیل کند. این دقیقا کاری است که هواداران بن لادن و علی خامنه ای میکنند. تاسوعا نشان داد که شعار «مرگ بر طالبان چه در کابل چه در تهران» چقدر به جا بود.
۲) شب عاشورا وحوش باغ وحش ولایت به بیت آقای خمینی حمله کردند و به حسینیه جماران آسیب زدند. چهار روز پیش همین درندگان به بهانه پاره شدن و آتش گرفتن عکس آقای خمینی به خیابان ریختند تا خون مردم بیگناه را بریزند. آنروز هرچه رهروان جنبش سبز فریاد زدند این کار خود وحوش بوده، وحوش عربده کشیدند که نه خیر کار ساختار شکنها بوده. بعد از حمله به بیت آقای خمینی همه دانستند که امام جائر و نوکرانش کمترین اعتقادی به امام شان نداشته و ندارند، و آقای خمینی هم وسیله ای است برای حفظ قدرت.
۳) در اطراف ایران شحنه های ولایت از مراسم عزاداری برای حسین بن علی ممانعت به عمل آوردند، و به هزار بهانه مراسم تاسوعا را بر هم زدند. به علاوه، چندین روز است که میگویند تاسوعا عاشورا را سیاسی نکنید! عجبا! تا دیروز سیاست ما عین دیانت ما بود، حالا عاشورا سیاسی نیست؟
این رژیم دیگر کمترین مشروعیتی ندارد. چطور میتوانند از یک سو ادعا کنند حکومت اسلامی شیعه هستند و از طرف دیگر به منازل مراجع حمله کنند، از بزرگداشت یک آیت الله العظمی پس از وفاتش ممانعت کنند، به عزاداران حسین در حسینیه آقای خمینی حمله کنند، و به مردم بگویند در تاسوعا و عاشورا عزاداری نکنید؟ بیخود نیست که آقای کدیور اینگونه با اطمینان میگوید رژیم رو به اضمحلال است.
دسته Uncategorized
برچسبخورده با تاسوعا
دسامبر 22, 2009 · 11:21 ب.ظ.
نوری همدانی، که دلیل خلقش از اسرار الاهی است، از درد دیدن خاکسپاری باشکوه مرحوم آقای منتظری به زوزه کشیدن افتاده و گفته: «سکوت در برابر شعارهای دیروز جایز نیست، چون ارزشها در هم شکسته و خون شهدا پایمال شد.» یکی نیست بگوید ای خبیث وقتی به بچه های مردم در کهریزک تجاوز میکردند و تو پیر کفتار خفقان گرفته بودی ارزشها شکسته نشدند؟ مرده شور آن ارزشی را ببرند که تو مفتخور و یک مشت چاقو کش مدافعین آن هستند. بزرگترین مرجع تقلید زمان فوت میکند و تو آیت الاراذل بجای اینکه پیام تسلیتی بفرستی و بی احترامی وحوش باغ وحش ولایت به بیت آقای منتظری مرحوم را محکوم کنی، به حمایت ازیزید اعلامیه میدهی؟ آن شهدا ننگ دارند که بیشرمی مثل تو از آنها یاد کند. روز تعین تکلیف روحانیت شیعه رسیده. بعضی میگویند نباید قضا یا را به صورت سفید و سیاه دید، خاکستری هم هست. اما امروز در این کشاکش میان حق و باطل فقط سبز داریم و سیاه. امروز یا ایرانی هستی و در سنگر آزادی، و یا اهریمن صفتی و در لشگر استبداد و جنایت. امام جائر چنان آتشی سوزانده که حتی بی غیرت ترین آدمها، اگر ذره ای انسانیت داشته باشد، نمیتواند ساکت بماند. آن که در برابر این همه جنایات ساکت میماند روحانی نیست شیطانی است. چند نفر باید کشته شوند، چند نفر باید شکنجه شوند، چند نفر باید کتک و گاز اشک آور بخورند تا روحانی نمایی مثل نوری همدانی حد اقل خفه شود؟
دسامبر 22, 2009 · 12:40 ق.ظ.
انسان شریف هم زندگیش وسیله خیر است و هم وفاتش واسطه گشایش. نمونهاش همین مرحوم آیت الله العظمی منتظری. تا زنده بود انسانهای بیگناه را از دست سگان درنده شحنه ظالم نجات میداد، به خانواده زندانیان سیاسی کمک میکرد، از حقوق اقلیتها دفاع میکرد… وقتی هم که مرحوم شد دستکم به سه طریق به مردم ایران فایده رساند. اولا، به واسطه مراسم به خاکسپاریش پیغامی به آیات عظام و علمای اعلام که دو دل در اندرونی برای موضع گیری در باره جنبش سبز چتکه میاندازند فرستاد: وقت تعیین تکلیف دارد به پایان میرسد. یا به صف مردم میپیوندید و با شرافت زندگی میکنید و با سربلندی از این دنیا میروید و با عزت یادتان میکنند؛ که در آن صورت مثل آقای منتظری، چه در حیات و چه در ممات مردم شما را محترم میدارند و دوست دارند و دعای خیر میکنند. و یا دریوزگی امام جائر را میکنید، و خسارت دنیا و آخرت را بهره میبرید. دیدید چطور آقای منتظری را این مردم شریف با اشک چشم غسل دادند و در حریر عشق به خاک سپردند؟ همین مردم روز سقط شدن مصباح یزدی شیرینی پخش خواهند کرد. به قول آقای خمینی «نمیخواهید آقا باشید؟ میخواهید نوکر باشید؟» آنهم نوکر یک طلبه بی سواد؟
ثانیا، وفات آقای منتظری نشان داد که جنبش سبز میتواند حتی پایتخت مصباحیون را هم به زیر موج میلیونی خود بکشد. امام جائر هیچ کجا از فریاد مرگ بر دیکتاتور در امان نیست. در انتها، با همه تهدیدات عمله ظلم، صدها هزار انسان شریف به دنبال پیکر آقای منتظری رفتند و دو هزار لات چاقوکش به دنبال تصویر رهبر. وفات آقای منتظری بهانهای شد که قم هم به سینه کودتاچیان دست رد بزند.
ثالثا، وفات آقای منتظری ثابت کرد که قلب جنبش سبز پر حرارت تر از هر زمان دیگر میطپد. جنبش نه افت کرده و نه دچار سکته شده. هر لحظه میتوان انتظار موج خروشان سبز را کشید. کلّ یوم عاشورا در عمل نشان داده شد. آن بد بختهایی که امید به نزول تدریجی جنبش بسته بودند چنان سیلی خوردند که سرگیجهاش هنوز باقی است. باور ندارید؟ اراجیف کیهان را بخوانید که مدعی است پنج هزار نفر در به خاکسپاری مرحوم آیت الله منتظری شرکت داشتند!
آقای هادی قابل در سخنرانی اخیر خود گفتند که در یکی از آخرین ملاقاتهای خود با مرحوم آقای منتظری، ایشان فرموده بودند «هم سن و سالهای من همه رفته اند، من نمیدانم چرا هنوز اینجا هستم؟» آقای منتظری مانده بود تا با حیات و وفات خود به این جنبش آزادیخواهی مردم ایران خدمت کند، مانده بود تا حتی در مرگ به مردم حق طلب نشان دهد که با عزت زیستن و با افتخار مردن در آن است که به سینه ظلم دست رد بزنند. آقای منتظری مانده بود تا با وفات خود توفیق حق بر باطل را در این حیاتیترین محرم تاریخ ایران تضمین کند. آقای منتظری به تکلیف خود تا لحظه آخر عمل کرد. حالا نوبت ماست.
دسامبر 20, 2009 · 10:45 ق.ظ.
یکی از معدود دلایلی که من به سیم آخر نزدم و به کلی مرتد نشدم، مرحوم آیت الله العظمی منتظری بود. با خیلی از عقایدش موافقتی نداشتم. ولی دوستش داشتم برای آنکه در آن جهنم بهار و تابستان ۱۳۶۷ در برابر ماشین آدمخور سفاکان مردانه ایستاد. من با بقیه زندگی او هیچ کاری ندارم. در مسلک من آدمی که یک لحظه مردانه برای آزادی و حقوق انسانی می ایستد صد سال گناهانش محو میشوند. عجب بجا درگذشت، چند روز قبل از شهادت حسین بن علی. آیت الله منتظری شهید شد، چون هرکس که در برابر ظلم و ستم بایستد و برای آزادی و حقوق انسانی شهادت دهد شهید است. اگر اناالیه راجعونی در کار باشد، آیت الله منتظری امروز پیش خدا از جنبش سبز دفاع میکند. یادش گرامی باد. همین.
دسته Uncategorized
برچسبخورده با منتظری