بایگانی ماهانه: دسامبر 2011

عصای موریانه خورده انتخابات دارد از هم میپاشد

عصای موریانه خورده انتخابات دارد از هم میپاشد

پیکر مفلوک رژیم ولایت فقیه خود را  بر دو عصای موریانه خورده بر پا نگاه داشته: انتخابات و مزدوران مسلح.  امروز دیگر بر کمتر کسی پوشیده است که انتخابات در جمهوری اسلامی از همان روز اول بر پایه تقلب و حذف اشخاص و نیروهای سیاسی معترض بوده.  اگر تاریخ انتخابات را از سال ۵۸ به بعد دنبال کنید به سادگی میبینید که رژیم مرحله به مرحله کمونیست ها، جبهه ملی و جبهه دموکراتیک ملی، مجاهدین، نهضت آزادی، جبهه مشارکت، و مجاهدین انقلاب اسلامی را از شرکت در انتخابات محروم کرده، و اینک میرود هواداران احمدی نژاد را هم به همان سرنوشت دچار سازد.  اساسا آقای خمینی برای رای مردم تنها تا آنجا ارزش قائل بود که نظر ولی فقیه را تائید میکرد.  کما اینکه در آن سخنرانی معروف گفت اگر همه بگویند بله من میگویم نه!  و البته در قانون اساسی جمهوری اسلامی کنترل نیروهای مسلح، رادیو و تلوزیون، مجلس نگهبان و…در ید قدرت ولی فقیه است و نه در دست «همه.»  جمهوری اسلامی انتخابات را به سه جهت میخواهد: (۱) مشروعیت بخشیدن به نظام در سطح جهانی، چرا که مزدوران حاکمیت در اطراف جهان با اشاره به انتخابات در ایران جمهوری اسلامی را دموکراتیک جلوه میدادند.  دست بر قضا یک عده نیمچه روشنفکر غربی هم زمانی این ادعا را باور میکردند و رژیم را دموکراتیک میدانستند. (۲) به میدان کشیدن و تحرک دادن به جماعت نا آگاه هوادار رژیم، که هلهله کنان و به عشق «امام راحل» یا ساندیس مجانی در این نمایش ولایتی شرکت کنند و تصور نمایند که در این حکومت برای رای شان تره خرد میکنند.  (۳) مدیریت میان گروه های خودی که برای ریزه خواری از سفره ولی فقیه به رقابت میپردازند.

بعد از انتخابات ۱۳۸۸، رژیم میداند که دیگر قادر نیست از انتخابات بهره جهانی ببرد.  امروز کسانی خارج از ایران این حکومت را دموکراتیک یا مردمی میدانند که به عشق دلار برای وقاحت عظما سینه میزنند، پس برایشان فرقی نمیکند انتخاباتی در کار باشد و یا نباشد.  حکومت ها هم میدانند که این رژیم تا مغز استخوان ضد دموکراتیک است.  دولت هایی که در چپاول نفت ایران شریکند، چه با انتخابات و چه بی انتخابات به معامله با وحوش باغ وحش ولایت ادامه میدهند.  جماعت نا آگاه هوادار حاکمیت هم تعدادشان به حد اقل رسیده.  عده ای را جنبش سبز آگاه کرده، دیگرانی را دعوای میان ولی و رئیس جمهور قلابی از خواب بیدار کرده، و چشم جماعتی را هم دزدی های میلیاردی باز کرده.  پس انتخابات تنها از جهت مدیریت رقابت میان گروه های خودی واجد ارزش است.  اما امروز گروه های خودی برادران لاریجانی هستند و «برادران قاچاقچی» و چهار نفر و نصفی اعضای موتلفه.  به همین جهت است که عصای موریانه خورده انتخابات میرود تا از هم بپاشد و رژیم جمهوری اسلامی اینک تنها با تکیه بر سپاه پاسداران ظلم و ترور بر پا ایستاده.  شکست مفتضحانه انتخابات مجلس روند نظامی تر شدن این حکومت را سرعت خواهد بخشید، و نهایتا حذف تعداد بیشتری از خودی ها و نخودی ها را در پی خواهد داشت.   .   در جهان امروز، هرچه این نظام نظامی تر شود پایه هایش سست تر خواهد شد.

بیان دیدگاه

دسته Uncategorized

آقای خاتمی باز به ساز کهنه سید علی میرقصد

آقای خاتمی در مملکتی که «اعتماد » را به جرم یک مصاحبه با یک عضو دولت ممنوع الانتشار میکنند، اجازه انتشار نشریه ای را گرفته.  چرا؟  ولی فقیه به یک باره به ارزش «آیین گفت‌و‌گو» پی برده و میخواهد آزادی بیان را ترویج کند؟  هر کس که این حکومت را میشناسد میداند که از آغاز تا به امروز دشمن سر سخت مطبوعات و آزادی بیان بوده.  جمهوری اسلامی جنی است که از بسم الله هر منبع نشر آگاهی میهراسد. برای همین است که امام جائر ماضی شکستن قلم ها و بریدن زبان ها را در صدر اوامر خود به قمه کشان حزب الله قرار داده بود و تاسف میخورد چرا روشنفکرها و منتقدین را از همان روز اول در میادین به دار نکشیده.  محال است در ایران مطبوعات آزاد یا حتی نیمه آزاد و ولایت مطلقه فقیه در کنار هم باشند.  این رژیمی است که روزنامه سلام که  دادستان «دوران طلایی امام» منتشر میکرد را در اوج قدرت اصلاح طلبان یک شبه تعطیل کرد.  و آقای ریس جمهور وقت هم هیچ کاری نتوانست بکند.  پس جای شکی نیست که «آیین گفت‌و‌گو» در حقیقت ابزارای است برای گرم کردن تنور انتخابات.  این را هم ولی فقیه میداند، هم حسین شریعتمداری، هم آقای خاتمی، هم آقایان کروبی و موسوی، و هم بسیاری از ایرانیان.  پس چرا «آیین گفت‌و‌گو» منتشر میشود؟

 ۱) آقای خاتمی ننگ انتشار این نشریه را، در حالی که خون شهدای جنبش سبز هنوز خشک نشده، میپذیرد چرا که جز در منجلاب جمهوری اسلامی جایی برای فعالیت او باقی نیست.  اگر حکومت سقوط کند، به جز چند هزار اصلاح طلب چی حرفه ای که مثل نوچه های الواط قدیم بدون لوطی شان سر در گم میشوند کس دیگری برای ایشان تره خرد نخواهد کرد.  حد اکثر این آقا میشود مثل علی امینی دوران شاه. خاطراتی مینویسد و در گوشه ای روضه امام راحل برای همان چند هزار اصلاح طلب چی میخواند.

۲) دربار خامنه ای اجازه انتشار این ورق پاره را میدهد چون از یک طرف فشار تحریم ها افزایش یافته و از سوی دیگر احتمال حمله نظامی.  یک نمایش انتخاباتی که به قیمت نازل اجازه انتشار موقت یک نشریه بی معنی بتواند برای رژیم حتی چند روز زمان بخرد، بهایی است که خامنه ای حاضر به پرداخت آن است.

۳) یک عده از مردم هم ممکن است به واسطه این خیمه شب بازی و آزادی احتمالی آقایان کروبی و موسوی به پای صندوق های رای بروند. چرا؟  برای اینکه فضای حاضر سیاسی ایران را به گونه ای ارزیابی میکنند که اصلاح طلبی آبکی سید خندان را تنها راه خروج از شرایط کمر شکن فعلی مییابند.

از آنان که به واسطه این حرکت رژیم قصد شرکت در انتخابات را دارند باید پرسید: (۱) چرا رژیم در آستانه انتخابات اجازه انتشار این نشریه را به آقای خاتمی میدهد؟  و(۲) چند روز پس از این انتخابات کذایی رزین این روزنامه را هم میفیفرستاد هم جایی که سلام و اعتماد را فرستاد؟

۱ دیدگاه

دسته Uncategorized

چه کسی خرج سقوط دیکتاتور را خواهد پرداخت؟

هیچ دیکتاتوری با سلام و صلوات از مسند قدرت پایین نمی آید.  این را تاریخ نشان داده و این روز ها حکایت قذافی و اسد بر این واقعیت صحه میگذارند.  پایین کشیدن دیکتاتور خرج دارد.  هر چه دیکتاتور رذل تر باشد و دستش به خون آغشته تر، این خرج بالا تر میرود.  تا این جا را به گمان من همه قبول دارند.  بهای پایین کشیدن دیکتاتور چیست؟ باز اگر به تاریخ نگاه کنیم میبینیم که دیکتاتوری ها در نتیجه جنگ مسلحانه (کوبا، نیکاراگویه، لیبی)، حمله خارجی (آلمان، ژاپن، عراق)، تحریمات گسترده بین المللی (آفریقای جنوبی) و یا اعتراضات گسترده مردمی سقوط میکنند.  حالا در ایران چگونه خرج ساقط کردن دیکتاتوری پرداخت خواهد شد؟

-من مثل غالب ایرانیان دیگر با حمله خارجی مخالفم.

-جنگ مسلحانه هم تقریبا بدون استثناء به جانشینی یک دیکتاتوری با دیکتاتوری دیگری می انجامد.

-وقتی صحبت از تحریم گسترده بین المللی میشود، یک عده میگویند نه! دلیلشان هم این است که تاوان تحریم را ملت میپردازد (و من هم قبول دارم).

– وقتی میگویند تظاهرات، جواب میدهند نه! این به کشته شدن، زندان رفتن، و شکنجه شدن می انجامد (و من هم قبول دارم).

-وقتی میگویند اعتصابات، جواب میدهند نه! مردم توان مالی اعتصاب را ندارند (و من هم قبول دارم).

خوب، با این حساب اگر هیچ کس نخواهد هیچ خرجی را متقبل  شود، آقای خامنه ای و رژیمش چگونه قرار است سقوط کنند؟

۱ دیدگاه

دسته Uncategorized