آرزوی من این است روزی را ببینم که در آن مردم ایران از آزادیها و حقوق رایج در دموکراسی ها نظیر آزادی عقیده، مذهب، بیان، تحزب و اجتماعات برخوردار باشند. روزی که قانون و نه اراده فلان دیکتاتور یا نوچه هایش مملکت را بگرداند. روزی که زن و مرد از حقوق برابر برخوردار باشند. روزی که حکومت و قانون میان شیعه و سنی و بهایی و مسیحی و یهودی و زردشتی و بی دین هیچ فرقی قایل نشود. روزی که منابع ملی در راستای بهزیستی تمامی ایرانیان به کار روند. روزی که همه اقوام ایرانی از حقوق مساوی برخوردار باشند و به ایرانی بودن خود افتخار کنند. روزی که مبارزه با جهل و خرافات هدف باشد، و دکان چاه های امام نشین و امام زاده های جیب بر تخته شود. دقیقا به همین علت نمیتوانم اصلاح طلب باشم و یا در برابر معرکه گیری اصلاح طلبانه ساکت بنشینم.
اصلاح طلب به جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن پایدار و معتقد است. صد بار و به صد زبان هم این را گفته (آخرین نمونه اش فرمایشات اخیر آقای موسوی خوئینی هاست). جمهوری اسلامی از دقیقه ای که نطفه مکروهش در مدرسه علوی بسته شد، جمهوری اعدام بی محاکمه، وعده های دروغین، توطئه بر علیه آزادی های مشروع مردم، چماق داری و شکنجه، بستن روزنامه ها، شکستن قلم ها، حجاب اجباری، سرکوب اقوام مختلف، اذیت و آزار اقلیت های مذهبی، هتک حقوق زنان، چپاول و تاراج منابع ملی، ترویج و حمایت از تروریسم بین المللی، و…بوده. ذات ایدیولوژیک و نفس نهاد های این حکومت مطلقا محلی برای آنچه من آرزو دارم باقی نمیگذارند. آزادی در گنداب ولایت فقیه مجال رشد ندارد. حقوق انسانی در کشتارگاه جمهوری اسلامی محکوم به قربانی شدن است. زن از دیدگاه این حکومت چیزی بین یک سوم و نصف مرد حساب میشود. از خیر سر پیغمبر اکرم است که زنده دفن کردن زن ها را ممنوع کرد، وگرنه این آقایان امروز زن زنده دفن میکردند.
اصلاح طلب ها دو دسته اند: شیاد و ساده لوح. اصلاح طلب شیاد بدون جمهوری اسلامی میمیرد، مثل ماهی از آب بیرون افتاده. واقعا خیال میکنید که در یک ایران آزاد حتی یک میلیون رای هم میتوانند برای آقای خاتمی گدایی کنند؟ یا کسی برای امثال مهاجرانی و کدیور تره خرد میکند؟ مزروعی و موسوی خوئینی ها در یک ایران دموکراتیک چه خواهند کرد؟ برای اصلاح طلب شیاد مردم وجه حساب بانکی هستند که از آن ها در معاملات با سایر اراذل حکومت استفاده میکنند. اصلاح طلب ساده لوح اما هنوز با نوستالژی خرداد ۷۶ نفس میکشد، و آب در آون گفتمانی میکوبد که از دل آن احمدی نژاد بیرون آمد. بیچاره و حیران تنها به سراب بازگشت سیدی چشم دوخته که اگر هم باز گردد دگر بار امام زاده بی معجزه خواهد شد. اصلاح طلب ساده لوح قانون اساسی را نمیخواند، به جنایت دوران امام راحل نگاه نمیکند، به هرز رفتن یک نسل در عصر اصلاحات نمی اندیشد. اصلاح طلب ساده لوح مثل کبک سرش را در زیر برف غوغای اصلاح طالب شیاد پنهان میکند.
کسی که واقعا آزادی ایران را میخواهد میداند که خط امام یعنی خط استبداد و استحمار. کسی که به حقوق بشر معتقد است میداند که جمهوری اسلامی فی نفسه ضد حقوق بشر است. کسی که به حاکمیت مردم معتقد است میداند که اصل ۱۱۰ قانون اساسی بردگی سیاسی ملت ایران را تضمین میکند. آنکه صادقانه و آگاهانه آزادی و عدالت میطلبد نمیتواند اصلاح طلب باشد.