این روزها مد شده كه بگویند مبارزه سیاسی را باید کم هزینه کرد. اما حکومت هم مثل آش است، هرچقدر پول بدهی آش میخوری و هرچقدر هزینه بپردازی دموکراسی میگیری. دست بر قضا، ملت ایران پول آش شله قلمکار را داده، ولی میگویند نخیر آش شوربای یک هفت مانده سهم شماست. یعنی بجای حکومت دموکراتیک و پایبند به حقوق بشر، میتوانی حد اکثر ولایت نیم مطلقه داشته باشی. میگویند اینکه بگوییدحکومتی میخواهیم كه به حقوق شهروندان احترام بگذارد، توی سر زنی كه روسری ندارد نزند ،بچه ۱۶-۱۷ سال را به جرم قصاص به دار نکشد ،سنگسار نکند ، دست نبرد، شلاق نزند، نخبه کشی نکند، بهایی شمع عجین نکند، در انتخاباتی تقلب نکند، زندانی سیاسی نداشته باشد…ساختار شکنی است. اگر چنین حکومتی میخواهی سبز واقعی نیستی. میگویند باید ولایت فقیه، شورای نگهبان، سپاه پاسداران، امامان نماز جمعه، لباس شخصی ها،آقا ها و آقازاده ها، مجلس منتصبین، زندان اوین،و قوه فاسده قضاییه را قبول داشته باشی تا در این جنبش «خودی» محسوب شوی.
میگویند قانون اساسی ظرفیت های استفاده نشده دارد. نخیر ندارد. اگر باور ندارید اصل ۱۱۰ قانون اساسی را بخوانید تا ببینید چرا این قانون برای یک دیکتاتوری مذهبی نوشته شده و مطلقا هم اصلاح پذیر نیست. تا یک نفر به اسم ولی فقیه این همه اختیارات مندرج در قانون اساسی را در ید قدرت خود دارد، در ایران دموکراسی، حتی از نوع نیم بند هم در کار نخواهد بود. در قانون اساسی مشروطه، شاه نصف قدرت ولی فقیه را نداشت و از ۷۴ سال دوره مشروطیت ۴ سال آن دموکراتیک نبود. از سی سال حکومت ولی فقیه هم سه دقیقه آن دموکراتیک نبوده. یک روز به اسم ضد انقلاب، روز دیگر به اسم جنگ، و روز سوم به اسم ناتوی فرهنگی و انقلاب مخملی استبداد به پا کرده اند.
چون عده ای بر آنند كه اسم را عوض کنند و رسم را نگه دارند، سخت تلاش میکنند كه نوع اعتراضات مردمی و حدود آن ها را هم کنترل کنند. این ها تصور میکنند كه اگر تعریف های خود را از اعتراض مدنی بدهند، ملت هم آن تعریف ها را باور میکنند و در چهارچوب آن تعریفها حرکت خواهند کرد. برای این آقایان، اعتراض مدنی و جنبش سبز ساختار شکن نیستند. ولی کاملا اشتباه میکنند. روزی كه آقا در نماز جمعه حکم کردند كه انتخابات سالم بوده و اعتراضات نامشروع، و در مقابل مردم به خیابان ریخته مرگ بر دیکتاتور سر دادند، ساختار شکنی آغاز شد. چرا؟ چون هم مطابق قانون اساسی و هم مطابق تز ولایت فقیه آقای خمینی، وقتی ولی فقیه میفرمایند غلط زیادی نکنید، مردم باید دمشان را بگذارند روی کولشان و بروند منزل شیرینی ریاست جمهوری احمدی نژاد را بخورند. وقتی آقا میفرمایند روز قدس فقط برای فلسطینی ها شعار بدهید و مردم میگویند «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران،» ساختار شکنی میکنند. وقتی داد میزنند کروبی بت شکن بت بزرگ را بشکن، ساختار شکنی میکنند. همه نهضت های مدنی، از هند تا ایالات متحده و از آفریقای جنوبی تا اروپای شرقی، ساختار شکن بوده اند. در ایران هم همین است. اگر جنبش سبز ساختار شکن نبود، مردم را در خیابان به گلوله میبستند؟ در کهریزک تا حد مرگ میزدند؟ در سایر شکنجه گاه ها مورد تجاوز جنسی قرار میدادند؟
دیکتاتوری امروز ایران بدون هزینه سنگین کنار نمیرود. این هزینه را هم مردم باید بپردازند، همانطور كه در سی سال اخیر پرداخته اند، و بعید هم نیست چند سال دیگر هم بپردازند. هرکه پر طاووس خواهد، رنج هندوستان کشد. دموکراسی در مملکتی مثل ایران تنها زمانی برقرار میشود كه مردم کتک و گلوله و تحریم خارجی را بپذیرند. جالب است كه در آفریقای جنوبی مبارزین به جهان میگفتند کشور ما را تا سقوط آپارتاید تحریم کنید، ولی معدودی ایرانیان میگویند احتیاجی به تحریم نیست، ما با پنبه تو بمیری و من بمیرم به دموکراسی دست مییابیم. نه خیر آقای گنجی! این حکومت تا احساس نکند دارد زیر فشار اعتراضات داخلی و تحریمات خارجی خرد میشود، یک قدم عقب نخواهد نشست. اعتراضات کنونی مردم ایران ساختار شکن هستند. دقیقا هم به همین خاطر است كه مردم برای بازی های پشت پرده کسانی نظیر هاشمی رفسنجانی تره هم خرد نمیکنند. خلاصه، یا باید بهای آزادی را پرداخت (و مردم ایران بخش عمده این بها را پرداخته اند)، و یا باید زیر فشار بختک ولایت فقیه جان داد، تخفیف هم ندارد.