امیدوارم اخبار مربوط به احتمال حمله اسرائیل به ایران فقط برای فشار آوردن به جمهوری اسلامی برای پذیرش مذاکره جدی در باره برنامه اتمیاش باشد. اما نباید چشمان خود را بر این خطر ببندیم. در اسرائل تندرو فرصت طلبی بر سر کار است که بر طبلهای جنگ میکوبد. و در ایران حکومت جباری بر سر کار است که حمله اسرائیل را رحمت الهی میداند. حمله اسرائیل تنها به کشته شدن هموطنان بیگناهمان نخواهد انجامید. این حمله تنها به ویرانی ایران منجر نخواهد شد. این حمله به کودتا چیان فرصت خواهد داد تا با بیرحمی بسیار بیشتری بر جنبش سبز بتازند و بر ابعاد خونریزی خود بیفزایند. رژیم از حمله اسرائیل استقبال میکند. کودتاچیان برای نتنیاهو دعوت نامه میفرستند. بقای این حکومت متجاوز، خونریز و غارتگر نیاز به ماجراجویی دارد. نابودی جنبش سبز فقط نابودی نسل جوان امروز ایران نیست. صدمه چنان فاجعه یی میتواند نسلهای فردای ایران را به سیاه روزی نشاند. به هوش باشیم! رژیم با ماجراجویی، با تبدیل قضیه هستهای به یک ابزار سیاست خارجی، با کشتار و سرکوب مردم ایران، به اسرائیل فرصت میدهد تا حمله به ایران را برنامه ریزی کند. باید به این بیندیشیم که اگر اسرائیل حمله کند، چگونه جنبش سبز را از صدمات جدی توسط این رژیم جبّار محافظت کنیم. به نظر این حقیر، یکی از وظایف مهم ما امروز این است که نقش رژیم کودتا را در تشویق اسراییل به ایران افشا کنیم. همچنین، باید به خاطر بسپاریم که هرچه جنبش سبز قوی تر و خروشان تر شود، احتمال حمله خارجی کمتر خواهد شد، چرا که این جنبش برای مردم ایران اعتباری جهانی آورده و هرچه این اعتبار افزایش یابد، هزینه حمله به ایران هم افزایش میابد. انشا الله اخبار مربوط به نقشههای اسرائیل بی اساس باشند. ولی باید دور اندیش بود و امروز بحث چگونگی حفاظت از این جنبش را بطور جدی آغاز کرد.
بایگانی ماهانه: ژوئیه 2009
چشمه نهضت آزادیخواهی ایران را ٔگل نکنیم
مردمان سر رود، آب را مي فهمند
گل نكردنش ، ما نيز
آب را گل نكنيم
سهراب سپهری
با ارزشترین خصیصه جنبش سبز آنست که رهبر کارازمتیک ندارد. به درد بی درمان کیش شخصیت دچار نیست. بجای پرچم سرخ و نقش تفنگ، پرچم سبز و نقش ٔگل دارد. بجای آنکه به دنیا بگوید هرکه با ما نیست دشمن ماست، «به جهان سلامی تازه» میکند. بجای لنین و چگوارا، نظر به گاندی و ماندلا دارد. بجای انقلاب فرهنگی، میخواهد فرهنگ تعامل و تحمل را بگستراند. بجای خودی و ناخودی و «همه با من،» حقوق شهروندی برابر و حق دگراندیشی را شعار خود قرار داده. جنبشهای سیاسی کمتر از چنین مواهبی بهره میبرند. قدر این جنبش را باید دانست، چرا که میرود تا به آرمان و مدل تحول گرایی در خاورمیانه بدل شود. اما این جنبش دشمنان قسم خوردهای دارد که نابودی آنرا آرزو میکنند. رژیم کودتا تنها یکی از این دشمنان است. فسیلهای یخ زده خارجه نشین که از گرمای جنبش مردم ایران جان دوباره یافته اند مترصد جنبش ربایی اند. اینها با ولایت مطلقه هیچ مخالفتی ندارند،های و هویشان برای آنست که میخواهند خود ولی مطلق باشند.
این روزها آینده ملت ایران و خاورمیانه را رقم خواهند زد. بهوش باشیم تا این فرصت طلبان چشمه جوشان و گوارای جنبش آزادیخواهی مردم ایران را ٔگل نکنند. این جنبش به مردم تعلق دارد نه به مدعیان رهبری خارجه نشین که ناگهان از خواب زمستانی برخاسته اند .
دسته Uncategorized
شرکت هواپیمایی روسیه توپلفهای خود را با بویینگ و ایرباس تعویض میکند
ترجمه خلاصهای از مقاله اینترنشنال هرالد تریبون در باره تصمیم شرکت هواپیمایی روسیه به خارج کردن هواپیماهای توپولف از سرویسهای خود:
ایرفلوت شرکت هواپیمایی روسیه تصمیم گرفته تمام هواپیماهای توپولف خود را به فروش برساند (خدا به ما مردم بیچاره ایران رحم کند-مترجم)، و به جای آنها از هواپیماهای بویینگ و ایرباس در خطوط هوایی خود استفاده کند. این شرکت هوایی از مجموعه ۱۰۰ هواپیمای روسی خود تنها شش هواپیمای ایلوشین را در خدمت نگاه خواهد داشت. این شش هواپیما تنها در بعضی از پروازهای داخلی، و پروازهای به کوبا و ویتنام مورد استفاده قرار میگیرند (گویا پروازهای داخلی هم فقط در چچنییا خواهند بود-مترجم). یک سخنگوی شرکت هواپیمایی روسیه گفت که فروش توپلفها نه به واسطه نگرانی از ایمنی آنها بلکه به آان دلیل است که این هواپیماها سوخت بیشتری نسبت به هواپیماهای غربی مصرف میکنند. جدیدترین هواپیمای ایلوشین روسی موسوم به «ایل ۹۶،» هوپیمای رسمی رئیس جمهور روسیه نیز میباشد. در سال ۲۰۰۵ وقتی رئیس جمهور وقت ولادیمیر پوتین به فنلاند سفر کرد، مجبور شد از هواپیمای دیگری استفاده کند چرا که ترمزهای هواپیمای اختصاصی او دچار اشکال شدند.
منبع:http://airportbusiness.com/web/online/Top-News-Headlines/Airline-sheds-Soviet-past-by-adopting-Western-jets-Customer-preferences-lead-Aeroflot-to-abandon-Russian-made-planes/1$29841
دسته Uncategorized
توطئه جدید رژیم برای انحراف نهضت سبز
هوشیار باشیم. رژیم سفاک پشت حمله به قرارگاه اشرف است. از نوری المالکی خواستند به اشرف حمله کند. امیدشان این است که توسط عوامل خود دست به اعمال خشونت بار و تروریستی زده، و بهانه اینکه این اعمال واکنش مردم معترض به این حمله است، هواداران جنبش سبز را به اتهام دست داشتن در این خشونتها بازداشت، شکنجه و شهید کنند. رژیم به آخر خط نزدیک میشود و به هر تزویری متوصل میشود. من بعید نمیدانم که بعد از اینکه این توطئه به فضل الهی شکست خورد، اینها خارجی را هم تحریک کنند تا به ایران حمله کند.
دسته Uncategorized
تقدیم به شهدای قهرمان خرداد سبز
دو سه روز است که از غم هم میهنان قهرمانی که در خیابان یا شکنجه گاههای دولت کودتا شهید شده اند یا در بند شکنجه گران اسیرند لحظه یی آرام ندارم. تنها کاری که از دستم بر آمد نوشتن این شعر و تقدیم آن به شهدا و اسرای جنبش بود. همانطور که قبلا هم به دوستان گفته ام، من شاعر نیستم. دوستان شاعر به بزرگی خود بببخشند این جسارت حقیر را. برگ سبزی است تحفه درویش. م. جویا (خانه دوست)
تقدیم به شهدای قهرمان خرداد سبز
چه استوار ایستاده اند
سروهای میدان انقلاب
قلبهاشان پاک
دلشان مطمئن از فتح قریب
ریشه هاشان سبز
چشمشان دوخته بر لحظه فجر
دستهاشان به سماوات خدا پیوسته
بر سرا پرده عشق
نقششان جاویدان
هایای شحنه پیر
شهر سبز است از این جنگل سرو
شب با شعله تکبیر
چراغان شده است
سر هر کوچه صدا میروید
در هر خانه گل سرخ اذان میگوید
های جلاد بدان
چشم اگر گریان است
لب همه فریاد است
قصه یی نیست در این شهر مگر صحبت دوست
غصه یی نیست در این شهر مگر هجرت دوست
م.جویا
دسته Uncategorized
کالبد شکافی یک خیمه شب بازی
برای آنکه بتوانیم تحلیل دقیقتری داشته باشیم، اجازه بدهید سرتان را برای یک دقیقه با مروری بر آنچه گذشته به درد آورم. چند روز مانده به تنفیذ، احمدی نژاد با انتصاب مشایی به سمت معاون اول خود جار و جنجال به پا کرد. بعد از اینکه محمود پینوشه وا مصیبتا گفتن کسانی مثل علم الهدی و علی مطهری را به حسابی نگرفت، خامنهای با یک حکم حکومتی اولین منتسب احمدی نژاد را معزول کرد. بنا بر گزارشها این حکم بدوا خصوصی به محمود پینوشه ابلاغ شده بود، ولی او حکم را گذاشت سر کوزه. چند نفر از وزرای محمود پینوشه به رفتار غیر ولایی او اعتراض کردند، ولی او گفت که اصلا مشایی را خود آقای اصلی به مصباح یزیدی توصیه کرده و آقای فرعی نمیبایست او را عزل میکرد. بعد، محمود پینوشه دم اژهای و هرندی را گرفت و از کابینه بیرونشان کرد. همه میدانند که این دو جانور وزارت خانههایی را سرپرستی میکردند که زیر نظر مستقیم ولی فقیه میگردند. فاطی جغجغه (یا رجبی) و حسین شریعتمداری (یا همان گوبلز ولایت) به مشایی و احمدینژاد پریدند، که چرا بی اجازه ارباب آب خورده. باز هم محمود پینوشه مشایی را برکنار نکرد تا آخر مشایی خود استعفا داد. بعد محمود پینوشه در یک متن کوتاه به آقای فرعی خبر استعفای مشایی را رساند. ولی بلافاصله او را رئیس دفتر خود کرد.
این مرور وقایع، نشان از دو احتمال دارد. اولین احتمال این است که همانطور که خیلیها میگویند، این یک جنگ زرگری باشد. خوب هدف از این جنگ زرگری چیست؟ انحراف اذهان مردم. ولی اینجا باید پرسید آیا واقعا مردمی که نزدیک چهل روز است در خیابانها زیر باران گلوله و گاز اشک آور و باتوم و زنجیر و چاقوی این وحوش مشغول مبارزه اند، با نمایشی به این مسخرگی دست از مقاومت بر میدارند؟ آیا آقای خامنهای و مشاورانش فکر کرده اند که به واسطه این نصب و عزل یک دفعه آقای خامنهای در دادگاه افکار عمومی مردم تبرئه میشود و خلق الناس میگویند ایشان پلیس خوبه است و محمود پینوشه پلیس بد؟ به نظر من این نوعی ساده اندیشی است. این نصب و عزل، با هیاهوهایی که در اطراف خود داشت با خط و نشانهایی که برای محمود پینوشه کشیده شدند، با رفتار محمود پینوشه دربرابر حکم خامنهای، برای حکومت هزینه داشت، آنهم هزینهای سنگین.
الان تمام سعی رژیم در این است که اوضاع را «عادی» نشان دهد، تا ثابت کند که جنبش مردم هیاهویی بود که گذشت و تمام شد. وقتی رفسنجانی گفت شرایط ایران بحرانی است، آدمهایی مثل یزدی و احمد خاتمی جار کشیدند که نه هیچ هم بحرانی نیست. بلبشوی مشایی ساده لوحان ولایی را هم که حرف یزدی و خاتمی را باور میکردند دچار تردید میکند (هنوز بعضی از این ساده لوحان را میتوان اینطرف و آنطرف پیدا کرد). تنها کسانی که در حوادث کنونی به صورت قضیه نگاهی سطحی دارند یک مشت عوام الناس از دنیا بیخبرند که از ترس پل صراط هنوز خامنهای را نایب امام میدانند. اینها حالا درباره احمدینژاد دچار شک شده اند و میپرسند این مرتیکه چند درصدش ولایی است. پس این مانورها و خیمه شب بعضیها برای رژیم هزینه دارد. حالا باید دید این هزینه برای چه پرداخت میشود. اگر واقعا این یک جنگ زرگری است، احتمالا کودتاچیان دارند آماده میشوند تا در صورت لزوم محمود پینوشه را موقتا قربانی کنند. اگر جنبش آزادیخواهی مردمی ادامه یابد و کودتا گران را در تنگناهای عمیقتری بیندازد، محمود پینوشه برکنار میشود یا زیر فشار استعفا میدهد. آقای خامنهای نشان میدهد که سلطان واقعی اوست. هرکه را بخواهد رئیس جمهور میکند و روز بعد برکنار. متقابلا احمدی نژاد به رهبر اپزوسیون راست تبدیل میشود. او قهرمان لمپن های نظام خواهد بود و در برابر هر جریان تغییر طلب، بخصوص بعد از خروج خامنهای از صحنه، هوادارنش را به میدان خواهد آورد. بهائ بازی چند روز اخیر برای این پرداخت شد تا راه در رو برای رئیس اصلی کودتا باز شود.
اما یک احتمال هرچند ضعیف هم هست که بعضی شکافها درون جناح راست واقعا سر باز کرده اند. اگر اینچنین باشد خوشا به حال ملت ایران.
دسته Uncategorized
آقایان سپاهی، دوران یک بام و دو هوا به پایان رسیده
من هم مثل بسیاری ایرانیان دیگر مدیون مقاومت سپاه در برابر صدام و لشگر خونخوارش هستم. ولی واقعییتها را نباید فراموش یا پنهان کرد. همان سپاهی که در برابر صدام از ما دفاع کرد، در کشتارهای ۶۷، وقایع کوی دانشگاه، و سرکوب جنبش سبز مستقیم یا غیر مستقیم در ریختن خون ملت دست داشته. میگویند کار کار فرماندهان رانت خور است و اعضای عادی سپاه دلشان از وقایع اخیر خون شده. این را ما از کسانی شنیده ایم که معلوم نیست اصلا از درون سپاه خبری دارند یا نه. باعث تعجب نخواهد بود اگر در درون سپاه گروهی مخالف جنایات اخیر باشند. نوع بشر نمیتواند این جنایت را ببیند و منزجر از جنایتکار نشود. من مطمئن هستم که در سپاه هم از نوع بشر پیدا میشود. ولی مخالفت در باطن و سکوت یا حمایت در ظاهر انسان را نه از گناه و نه از جرم مصون نمیدارد. شما یا حقیقتا مدافعین مردم ایرانید یا مزدوران ارباب جنایت. یک بام و دو هوا شما را از پاسخگویی به مردم و خدا معذور نمیکند. میگویید مامورید؟ این را لشگر یزید هم میگفت. بلاخره از بین شما هم باید امروز حری ظهور کند. میگوییید میترسید؟ لازم نیست در خیابان به مردم ملحق شوید. کافیست استعفا بدهید. درست است که بیکار میشوید ولی اگر لشگر یزید استعفا میداد آنها هم بیکار میشدند. امروز هر کس باید بخشی از هزینه این جنبش حق طلبی را بپردازد. آقای پاسداری که میگویند دلت خون است، شما چه مقدار از این هزینه را حاضرید بپردازید؟
دسته Uncategorized
سروهای سبز در بند را از یاد نبریم
فاجعه ۱۳۶۷ در حال تکرار است. بازداشتیها را دارند زیر شکنجه به قتل میرسانند. زخمهایشان چنان عمیق است که باید وزارت بهداشت پنیسیلینهای قوی بفرستد. دهانشان را خورد میکنند چرا که به آزادی گفته اند دوستش دارند. میخواهند کودتای پینوشه را در شیلی باز آفرینی کنند. مادران را در پی فرزندان در بندشان به زندانها میکشانند. جوانان غیور را مفقود الاثر میکنند، پیکرهای پاکشان را میسوزانند. کجا این اعمال را آمریکاییها، که در عراق نیروی اشغالگر بودند، در ابو غریب انجام دادند؟ همین امروز اگر به شما بگویند باید بین اسارت در یک بازداشتگاه آمریکایی یا بند ۲۰۹ اوین یکی را انتخاب کنید، کدام را انتخاب میکنید؟
اما ذکر مصیبت کافی است. باید راهی یافت که از شهادت برادران و خواهرانمان که در چنگ یکی از خونخوارترین و ددمنشترین رژیمهای جهان کنونی اسیرند جلوگیری کنیم. بهترین راه آنست که مطمئن شویم جهان میداند این شیر زنان و شیرمردان دربند، چه کسانی هستند. نام بعضی از بزرگان جریان اصلاحات که در اسارتند مرتبا تکرار میشود. ولی از مردم عادی که عاشقانه و شجاعانه آزادی و بهروزی ایران را فریاد زدند تا به اسارت برده شدند، خبری نمیشنویم، تا آنگاه که پیکر پاک و بیجانشان را به عزیزانشان میدهند. اگر میدانیم که مبارزی از جبهه آزادیخواهی در اسارت دراکولاهای ولایت است، تا خونش را در شکنجه گاه نریخته اند، نامش را در هر کجا که میتوانیم تکرار کنیم: در بلاگها بنویسیم. به رادیوها و تلویزیونهای فارسی زبان در خارج از ایران تلفن بزنیم و بگوییم. بر در و دیوارهای شهر بنویسیم. به عفو بین الملل و سازمانهای مشابه گزارش کنیم.
اگر میتوانیم خدمتی برای خانواده این عزیزان انجام دهیم، کوتاهی نکنیم. درباره راههای کمک به حفظ جان اسیران در بندمان بیندیشیم و راهکارهایی را که به ذهنمان میرسد به اطلاع یک دیگر برسانیم. اگر چه شب است، ایران شیلی نیست. اگر چه احمدینژاد و عمله جلادش نهایت سعی را میکنند تا از طلوع خورشید رهایی ایران جلوگیری کنند، سپیده نزدیک است. بکوشیم تا همه دوستان دربندمان طلوع آزادی را ببینند. بکوشیم تا دیگر مادری فرزند دربندش را به آغوش خاک نسپارد. بکوشیم تا «تبار نامه خونین این قبیله» را کوتاهتر کنیم. خدا کند با همه شیرهای دربند امروز، فردا پیروزی جنبش را جشن بگیریم.
دسته Uncategorized
سناریوهای احتمالی کوتاه مدت برای ایران
سناریوهای احتمالی کوتاه مدت برای ایران:
۱) در عرض هفتهها و ماههای آینده اختلافات بین احمدینژاد و سایر کودتاچیها (چه واقعی و چه از پیش طراحی شده) بالا خواهد گرفت. نهایتا احمدینژاد میگوید که قادر به انجام وظایف خود نیست و استعفا میدهد. متعاقبا در یک انتخابات نمایشی و بدون موسوی یا کروبی، شخص دیگری مثل ولایتی انتخاب میشود.
۲) طی یک توافق پشت پرده میان خامنهای، رفسنجانی، و موسوی، احمدینژاد وادار به استعفا میشود (مثلا به بهانه درد بی درمان). در انتخابات موسوی اجازه شرکت میابد (با حکم حکومتی)، ولی تعهد میدهد که پا روی دم آقا نگذارد و با شورای نگهبان و دستگاههای نظامی-امنیتی سرشاخ نشود. موسوی انتخاب میشود. حاکمیت امید به این میبندد که وضع حد اکثر به دورانی نظیر دوره آقای خاتمی برگردد.
۳) به لطف خدا و ائمه اطهار و پنج تن آل عبا و قأم آل محمد و عیسی مسیح و بقیه ۱۲۴۰۰۰ پیغمبر، آقای خامنهای در عرض چند ماه آینده از میدان سیاست ایران خارج میشود. یک دوران انتقالی شکل میگیرد و حکومتی که دمکراتیک تر است، زیر نظر رفسنجانی و شرکا ایجاد میگیرد، به ریاست جمهوری موسوی.
۴) سناریوی آخر این است که محمود پینوشه در مقام ریاست دفتر کودتا باقی میماند. اعتراضات مردمی ادامه میابد. فشارها و تحریمات خارجی افزایش میابد، خدای ناکرده خارجی ایران را بمباران میکند و در برابر عکس العمل حکومت و عواملش، فشارهای اقتصادی و نظامی بر ایران افزایش میابد، و ایران میافتد در یک چرخه بحران و دیکتاتری سیاه نظامی و حتی تجزیه.
اینها البته سناریوهای کوتاه مدت هستند. در دراز مدت ایران واقعا دمکراتیک باید امید و هدف همه ما باشد.
دسته Uncategorized
آقای خامنهای امامان جائر عاقبت به خیر نمیشوند
آقای خامنهای حکومت شما محکوم به تغییر است، چرا که
۱) قیام دلیرانه و گسترده مردم ایران نشان داد که مخالفت با این حکومت گسترده تر از آن است که بعضیها تصور میکردند. این فقط یک خیزش دانشجویی یا اعتراض روشنفکری نیست، بلکه مردم از گروههای اجتماعی مختلف به تنگ آمده اند و خواهان تغییر هستند، و حاضرند جان و مال خود را هزینه آزادی کنند.
۲)دول خارجی نمیتوانند بی سر و صدا با دولت کودتا ساخت و پاخت کنند. وقتی عکس شهدای ملت در اطراف جهان نشان داده میشود، وقتی دد منشی عمله جور را روی یوتیوب هر ساعت پخش میکنند، وقتی در ۱۱۰ شهر جهان در حمایت از جنبش مردم ایران تظاهرات میکنند، وقتی خوانندگان معروف جهانی نظیر گروه یو۲ برای مبارزین ایرانی میخوانند، دول خارجی باید مواظب بده بستانهای خود با دولت محمود پینوشه باشند. نه اینکه بگویم دولتهای دنیا دلشان به حال ما سوخته، اما رژیم کودتا چنان متعفن شده، که هرکس با او دست بدهد تعفن او را به خود میگیرد و رسوا میشود.
۳) قیام مردمی ضریب ریسک سرمایه گذاری خارجی در ایران را به شدت افزایش داده، و دولت کودتا را از سرمایههای جدید بیش از پیش محروم کرده. این در زمانی است که بهائ نفت همچنان پایین باقی مانده، و به علت رکود جهانی احتمال افزایش آن به رقمهای سال قبل بسیار ناچیز است. حالا بیایید و با تورم ۲۵% طرف شوید.
۴) به واسطه تقلبات انتخاباتی و قیام مردم، اختلافات خودیها و نیمه خودیها چنان بالا گرفته که نیمه خودیها به تمام و کمال غیر خودی شده اند (سخنرانی هادی غفاری را که حتما شنیده اید). از آن مهمتر، یک بخش از خودیها بیش از هر زمان دیگر به بخش دیگری از خودیها پریده اند. طرفداران محمود پینوشه به لاریجانی هشدار میدهند که او را از ریاست مجلس پایین میکشند، فاطی جغجغه (معروف به رجبی) به مشایی میپرد، علی مطهری میگوید در زندانهای اربابش شکنجه جریان دارد، مکارم به دولت غر میزند. حتی نظایر آیت الله استاد و جوادی آملی هم صدایشان درامده.
۵) آبروی ظاهری امام جور فرو ریخته. برای فرمایشات خطبههای جمعه ایشان کسی مگر معدود قمه کشان ولایت تره هم خورد نکردند. اگر تا دیروز فقط آیت الله العظمی منتظری میگفت که این آقا جائر است، حالا آقای صانعی و بیات زنجانی و دستغیب و طاهری هم همین را میگویند.
هیچ دیکتاتوریی که مورد تنفر مردم خود باشد، اقتصاد کشور را به ورشکستگی بکشد، در محافل بین المللی منفور باشد، مشروعیتش به لحاظ عقیدتی توسط ایدئولگهای خودش زیر سوال رفته باشد، و آنقدر دروغهایش بر ملا شده باشد که حتی وقتی راست میگوید کسی باور نکند، نمیتواند باقی بماند.
دسته Uncategorized